معرفی چهره های منفی کربلا

در رقم خوردن واقعه خونین کربلا، چهره های شاخصی، نقش کلیدی و سرنوشت سازی را به عهده داشتند.

در رقم خوردن واقعه خونین کربلا، چهره های شاخصی، نقش کلیدی و سرنوشت سازی را به عهده داشتند. بعضی از آنها شخصیت های به ظاهر مذهبی بودند که حتی مقام و منزلت حضرت را نیز می دانستند، ولی به دلیل غلبه هوای نفس و دنیاخواهی نامشان در شمار قاتلان کربلا ثبت شد.

آشنایی با این چهره های منفور، درس عبرتی برای تمام بشریت است.

در ادامه مطلب مطالعه نمایید ...

بسم رب الحــــــــیدر(ع)

از اهمیت تامل در واقعه ی کربلا همین بس که ائمه معصومین به ما دستور داده اند هر حادثه ای که برایتان پیش می آید به کربلا وصل کنید تاواقعه ی کربلا یک لحظه از منظر ما پنهان نماند و از بصیرتی که در پی دارد محروم نگردیم.زیرا که کربلا یک حادثه اتفاقی نیست، بلکه فرهنگی است که برای شکوفایی حیات بشر توسط امامی معصوم تدوین شده است.

اگر میخواهید به عظمت کربلا پی ببرید باید معاویه شناس باشید.فرهنگ معاویه را باید بشناسید که عظمت کاربزرگ امام حسین(ع) تا حدودی برامون روشن بشه.

این مطالب برگرفته از کتاب های"راز شادی امام حسین(ع) در قتلگاه" و "کربلا،مبارزه با پوچی ها" از استاد اصغرطاهرزاده است.

یا امام رئوف ...

تا به خودم آمدم ،ثانیه ثانیه های جوانی ام آرام آرام از پی هم گذشته بودند.روزگار عجیبی بود ،روز را شب و شب را روز کردن ،

خدای من ...

همچون خمیری بودم که به اشکال مختلف قابل تغییر باشد ،ولی انگار چیزی در وجودم کم بود ،گویی فهمیده بودم که با خوبان تفاوت دارم ، اما چه تفاوتی ؟ ،به دنبال معنایی برا زندگی ام می گشتم ... حیران و سرگردان در وادی تلخ روزهای بی کسی ،که دورم پر بود از آدم های مختلف ،سر می کردم .شاید ،واژه ای مانند عشق در درونم بیگانه شده بود ،عشق...

نمی دانم ولی روزهای سختی بود ،روزه ها ماه ها سپری شد تا معجزه ای در درون من رخ دهد ،معجزه ای از جنس عشق...

مرا به سفری دعوت کردند که حتی به فکرم هم خطور نمی کرد ،

اما،اما علی جز چاه های پیرامون مدینه چاه های نخلستان ها صاحب سری نداشت و اگر می داشت چرا سر در حلقوم چاه برد؟چرا از شهر و خانه و خانواده اش به نخلستان ها پناه برد؟چرا تنها بنالد؟چرا دردهای بی رحم و سنگینش را ناچار باید در چاه بریزد؟این ها جز به خاطر آن است که علی تنها است؟در میان شیعیانش نیز تنها است؟

علی از محمد تنها تر است!علی از خدا نیز تنها تر است!

خدا برای تنهایی اش آدم را آفرید،محمد سلمان فارسی را یافت اما،اما علی تا پایان حیاتش تنها ماند.از میان خیل شیعیانش جز چاه های پیرامون مدینه کسی نداشت.

علی سراپا مملو از خداست؛سوخته ی آتش اوست،گرم هوای اوست،غرق یاد اوست:«من در هیچ چیز نمی نگرم،مگر آنکه پیش از آن با آن و پس از آن او را ببینم»

نویسنده:p.a

منبع:کویر دکتر شریعتی

زانو زدن ریاضیدان یهودی دربرابرعضمت علم امیرالمؤمنین (ع) و مسلمان شدن او...

یکی از ریاضیدانان یهودی که از علم و دانش امام علی (ع) شنیده بود،با خود گفت:چگونه ممکن است که شخصی در همه زمینه ها استاد باشد.تصمیم گرفت تا سوالی طرح کند تا ایشان را از جواب دادن عاجز کند.

سلام آقا... تولدتون مبارک

خودت می دونی من کی ام و چقدر گناه کردم و کمرم از بار گناهانم خم و دردمند شده نه از بار سنگین مشکلات...

ندانم چرا هنگام مرثیه ی عشق بجای اینکه گریه کنم، می نویسم... دوست دارم بیشتر گوش کنم که مرثیه خوان چه می گوید تا پیشه سازم برای هنگامی که تو می آیی...

تو را به همان که خلقتت را به او مدیونی، قسم که بیا و ما را بیش از این از غم هجران تابی نیست، بازگرد که هرکه را می بینم به او سلام می کنم، چرا که می پندارم تو در بین ما قدم می زنی...بازگرد تا دیگران نپندارند دیوانه شده ام...

شگفتی در کار نیست...

در این دنیا اگر سلام کنی پندارند یا دیوانه شده ای یا چیزی را در عوض سلام از آن ها درخواست داری...

بیا که تنها ناجی این دنیای بلعیده شده تو هستی     یا مهدی...

نمی دانم چرا نتوانستم اشک بریزم، شاید قصد این است که بغضی به دنیای بغض هایم افزوده شود.

درد من درد همان هایی است که به تو نیاز دارند...

درد من همان سکوتی است که پایانی برایش نیست...

درد من درد بچه ای 5ساله است که به اندازه ی 500 سال درد دارد...

درد من سرفه های بی پایان یک فرشته در جلد آدمی است که به من باور داد...

درد من خواندن "ندارم" از چشم یک پدری است که هیچگاه آن را به زبان نیاورد...

درد من... درد من .... درد خیک های پر شده از اشک و خون مردم بی گناه است...

بیا که تنها ناجی این دنیای بلعیده شده تو هستی     یا مهدی...

سلام بچه ها این تیکه ی بالا نوشته ی خودم بود، حرف خاصی ندارم،تولدتو تبریک می گم امام گلم، دل همه مون برات تنگ شده،دقت کردین امسال تولد امام زمان دقیقا افتاده توی روز جمعه؟

فقط یه نکته ای رو بگم و برم:

+ زمان امام علی یه قصابی با یه نفر دعواش می شه و امام علی که برای آرام کردن پا پیش می ذاره اون قصاب یه سیلی توی صورت امام می زنه و می گه دخالت نکن، وقتی امام رفت بهش می گن می دونی زدی توی گوش کی؟ امیرالمومنین بود، همون موقع قصاب دست خودشو قطع می کنه و می گه: دستی که بر صورت علی بلند شود از آن من نیست...

امام  زمان می گه: هر گناهی که انجام می دی انگار یه سیلی به صورت من می زنی...

دیگه بریم حساب کارامونو بکنیم، نمی گم چیکار کن یا نکن، من خودم سراپااااااا معصیتم،فقط می گم جوری زندگی کن که وقتی آقا ظهور کرد روت بشه توی صورتش نگاه کنی و بگی من شیعه ی علی ام...

یا علی...عید همه مبارک

نویسنده:(p.a)