چشم چشم دو ابرو ....
خوشگلی بابام کو
حتی توی صورتش ،
نمونده یک تار مو
گوش گوش دو تا گوش
بابام هی میره از هوش
تا که به هوش میادش
میگه دخترکم کوش
دست دست دو تا دست
همون که سربند می بست
حالا دستای بابا
یکیش رفته یکیش هست
بابام خیلی زرنگه
با این که پاش می لنگه
هیشکی خبر نداره
تو ساق پاش فشنگه
چوب چوب یه گردن
بهش پلاک میبندن
یه عده بی معرفت
به بابا جون میخندن
یه بابای مهربون
از جنس هفت آسمون
فدات بشم الهی همیشه
پیشم بمون مهربون
بابام یه ساربونه
تاب نیاورد بمونه
من رو گذاشت و پر زد
خسته از این زمونه
بابام چه عاشقونه
پرید از آشیونه
بابای مهربونم
پیش خدا مهمونه
"ابوالفضل سپهر"
- ۹۴/۰۲/۰۷