یا مقلب القلوب و الابصار...
من شلمچه و طلاییه را هم دیدم...
من شـــــــــــرمنده ام..
از تموم شهدا...
از تموم مادرانی که همچنان منتظرند فرزندشان پای هفت سین برسد
از تموم پدرانی که عیدی پسرشان را سی و چند سال است که در قرآن گذاشته اند به امید روزی که بیاید
و خجالت زده از روی تموم دخترانی که دلشان آب میشود برای بوسه های شب عید پدر
و...
راستی شهدا ما بعد شما چه کرده ایم؟؟؟
هیچ ٬ شما را فراموش کردیم ٬ لباس های خاکیتان را در میدان های مین و لابه لای سیم خاردارها رها کردیم ٬ خاطرات شما را با سر بندهایتان از یاد بردیم رمز حمله را فراموش کردیم . عهدمان را با ولی شکستیم و دعای عهد را فراموش کردیم ٬زمان ندبه و سمات را گم کردیم و شفع و وتر و صبح مان قضا شد
بر تصاویر نورانیتان روی دیوار شهرمان رنگ غفلت پاشیدیم و پوستر تبلیغاتی نصب کردیم و دل به این دنیای تاریک بستیمجانباز را با زخم زبان تحویل گرفتیم و تاول شیمیایی را از یاد بردیم و غیرت ها را به بهایی اندک به نامردان و نا اهلان فروختیم ........عشق را به بازی گرفتیم و از خونهایتان به راحتی گذشتیم و چه بی شرمانه گذشتیم .
خدا کند که من و مردم کشورم را دعا کنید
برای سلامتی رهبرم اینبار شما حمد بخوانید
و برای ظهور امامم اینبار شما ندبه کنید
چه تقارن زیبایی شد... از کوچه های بنی هاشم شروع کردیم و به کربلای ایران رسیدیم...
راستی دوست من :
در این روزها، یادت باشد و یادم باشد که آرامشمان را مدیون خون شهداییم
یادت باشد و یادم باشد که برای همه و همه و همه دعا کنیم...چه آنان که دوستشان داریم ، چه آنان که دوستمان دارند
یادت باشد و یادم باشد ببخشیم... همه را حتی آنان که دلمان را شکسته اند ...
و یادمان باشد که عزیز دلمان در غیبت و غربت داغدار پهلوی شکسته و فرق شکافته است و دلشکته ی جگر سوخته و چوب خیزران و بزم شراب...
لحظه تحویل سال ... دعای فرج یادمان نرود
سال جدیدت فـــــــــاطمی
- ۹۳/۱۲/۲۵