رسانه ها چقدر در زندگی ما نقش بازی می کنند و ما چقدر متوجه پتانسیل و ظرفیت های موجود در رسانه ها هستیم؟
انسان وقتی وارد اجتماع می شود بسیار در معرض پیام های محیطی و پیام های رسانه ای و در معرض پیام هایی که پنهان و فرآیند اطلاع رسانی قرار دارد.
آنچه در قرن بیست و یکم حائز اهمیت است داشتن مهارت سواد رسانه ای است که یک جنبه تولید کنندگی دارد و یک جنبه مصرف کنندگی.
بیش از 60 سال قبل در کشورهای اروپایی و آمریکایی میزان مواجهه مردم با رسانه در حال گسترش قرار گرفت. لذا صاحبان رسانه برآن شدند که مخاطبانشان فقط یک مصرف کننده نباشند و باید مهارت های استفاده از رسانه تحت قالب نوار رسانه ای بیش از چند دهه مورد تدریس و آموزش افراد جامعه مخصوصاً نوجوانان و جوانان قرار گرفت ولی در ایران به آن پرداخته نشد.
سواد رسانه ای به ما کمک می کند که آنچه باعث آسیب در حوزه رسانه می شود را بشناسیم و ضرر آن را برای خود و افراد جامعه کاهش دهیم و در فرآیند اطلاع رسانی تغییر دهیم و ضریب نفوذ خودمان را در مخاطب بالا ببریم.
رسانه ها آنقدر قدرتمند هستند که می توان از یک اتفاق یکسان اخبار کاملاً متناقص را که به درخواست و نیاز خودشان است تولید و به بازار و مخاطب عرضه کنند. به همین خاطر داشتن یکسری مهارت های ابتدایی برای مواجهه با رسانه ها را برای ما ضروری می کند.
در تعریف برای سواد رسانه ای گفته شده است:
الف) کسی می تواند سواد رسانه ای داشته باشد که نسبت به آن موضوع دسترسی خوب و کاملی داشته باشد (افرادی که دور افتاده از رسانه بوده اند نمی توانند تحلیل واقعی را داشته باشند) و ادبیات رسانه ای را بشناسند و با آن آشنا باشد. یعنی باید رسانه را خوب ببیند و خوب درک و فهم کند و مورد تحلیل قرار دهد. دستیابی تحلیل ارزش گذاری و تولید داشته باشد.
ب) معنای مهندسی درک توان رسانه هاست که متوجه باشیم رسانه ها آنقدر قدرتمند هستند که در جهان بینی و باورمندی و روش نگاه انسان به هستی دست برده و تأثیرگذار باشند. اگر انسان به این درک برسد دارای درک رسانه ای است.
راهکاری که برای تقویت سواد رسانه ای بکار می رود اندیشه انتقادی است که باید آن را خوب واکاوی کرد.
کسی دارای اندیشه انتقادی با رویکرد رسانه ای است که نج نکته را در ارتباط با رسانه در نظر بگیرد.
الف – باید رابطه اقتصادی انسان را با رسانه کشف کرد. یعنی فهمید که یک رسانه مانند روزنامه چه مقدار هزینه اقتصادی را مصرف کرده است تا به امروز در اختیار من قرار گرفته است. اگر قیمت یک روزنامه به قیمت 150 تومان خریده می شود قیمت تمام شده این روزنامه چقدر است؟ اگر بیشتر است چه اتفاقی افتاده است که این روزنامه با این تیرراژ بالا تولید می کند و با این قیمت نازل بفروشد. آیا ایشان کار عبثی می کنند یا دیگر حاصل می شود. رابطه اقتصادی شخص با آن روزنامه خلاصه می شود. یعنی عملاً شخصی نیست که با قیمت 150 تومان روزنامه را می خرد بلکه آن روزنامه است که وقت فکر زمان شخص را به طرف صاحبان سرمایه و کالاها سوق می دهد و می فروشد. پس قدم اول شناخت این رابطه رسانه ای است.
ب – رسانه ها خود آگاه یا ناخود آگاه یک سبک اصی از زندگی ئرا ترویج می دهند. یک مدل خاصی از زندگی را به عنوان مدل ایده آل از زندگی تبیین و معرفی می کنند. مخاطب باید متوجه این رفتار عامدانه یا غیر عامدانه باشند (سبک زندگی معرفی)
چ – کلیشه سازی: در تعامل با رسانه ها در ذهن انسان یکسری کلیشه سازی هایی بوجود می آید. فرض کنید یک شخصیت طنزی با خصوصیت خاصی و یک ظاهر خاصی یک مدت طولانی با ارتباط داشته باشد. اگر شخصی در عالم خارج و واقعی با همان مشابهت ها ببینیم سریع معادل سازی می کنیم که این شخص نیز مانند آن کار کمتر مضحک و قابل طنز است و به نوعی آن تصویر ذهنی را به ذهن می دهیم.
د – فهم اهداف سیاسی و ایدئولوژیک که در محتوای رسانه ها پنهان شده است. مثلاً در بازی رایانه ای یا در تماشای فیلم خانوادگی یا فعالیت در شبکه اجتماعی باید اهداف سیاسی و فرهنگی احتمالی پنهان شده در آن زاویه رسانه را نیز کشف کرد.
ح- در اثر استفاده مداوم از رسانه ها یکسری آثار تبعات و نتایجی فرهنگی حاصل می شود که متوجه ان نیز باید بود.
بنابراین در ابتدا باید پرسید که چه کسی این پیام را تولید کرده اسن. کسی دارای سواد رسانه ای است که بتواند هر پیام رسانه ای به اجزای سازنده آن تجزیه و تحلیل کند که متوجه اصل داستان این پیام باشد. ابزارها و تکنیک های را جداسازی کند و فرآیند را مهندسی معکوس کند و در نتیجه متوجه پیام رسانه ای باشد.
رسانه ها با سرمایه گذاری بر جهل مخاطبین خود کسب درامد می کنند. اگر رسانه ای که تولیدات دارو متوجه باشد که مخاطبینی دارد که دارای اندیشه انتقادی اند برای تبلیغ محصول خود طبق معمول باید بگوید محصول من ایمن است و عمر مفید دارد و دارای مصرف کم است و دارای کاهش قیمت است و یا خدمات پس از فروش و جذابیت دارد ولی خلاف انتظار چون مخاطبین دارای مهرت انتقال بین ذهنی که در حال اتفاق است را تشخیص دهد. رسانه از تکنیک های استفاده می کند.
آقای استوارت هاگ مقاله ای درباره رمزگذاری و رمزگشایی در رسانه ها دارد که در آن بیان شده که باید یک فرآیند رمزگشایی ارائه شود تا با رسیدن به این احساس پیروز شدن ناخودآگاه یک رابطه ذهنی با محصول یا علامت تجاری پیدا کنیم.
رسانه از ابزارهایی مانند موسیقی نِماد جنسیت سکس عواطف تعصب های دینی و اعتقادی زیبایی رقابت جلوه های ویِژه استفاده می کند که به وسیله این ها پیامشان را انتقال می دهند.
تکنیک های امروز آنقدر قدرتمند شده است که می گویند پیامتان را در اختیار ما قرار دهید. ما تکنیک مناسب آن را انتخاب می کنیم. پیام را بر تکنیک بار می کنیم تضمین تإثیر بر مخاطب را انجام می دهیم.
پس وقتی شخصی از تکنیک رسانه ای استفاده می کند باید متوجه ابزار ها باشد. متوجه تکنیک ها هم باشد این فرایند را معکوس کند تا فریب رساند را نخورده باشد.
وقتی نگاه ما بخواهیم یک پیام فرهنگی را از دستی ترین زمان و مکان ممکن استفاده می کنیم بعد مخاطب ما در معرض قیاس قرار گیرد که کدام پیام ها را وقت و حوصله بیشتری به خرج داده است را می پذیرد.
در سال 2008 بعضی ارائه شد با عنوان کشف مزیت رقابتی که تنها راه ماندگاری در دوره شتابناک است.
یعنی در چند دهه قبل اگر قرار بود پیامی به مخاطب داده شود که او از شما بپذیرد و چون شما تنها منبع اطلاع رسانی به ایشان بودید می پذیرفت اما در حال حاضر مخاطب در معرض پیشنهاد های متفاوت است شما بتوانید مزیت پیام رقابتی خود را به نسبت سایر پیام های موجود برای مخاطب مشخص کنید تا از طرف مخاطب مورد اقبال قرار گیرد .
نتیجه :
1- ما باید و مخاطبین باید متوجه باشیم که رسانه ها ساختگی اند هر یک دارای پیامی اند و نسل جدید به دلیل میزان مواجه زیاد دچار عارضه های فراوانی می شود برای نسل بعد ما برای خیلی تحت تاثیر احساسات و عواطف قرار نگیرند باید یک روشنگری خاصی صورت بگیرد.
2- رسانه ها زبان ساختگی بر مبنای زبان رسانه ای خودشان دارند خنثی و بی طرف نداریم بر اساس هر خبری بخواهد از هر رسانه ای انتشار یابد یک فرآوری باید اتفاق بیفتد مبتنی از رسانه های یکسان پیام های گوناگون دریافت می کنند.
3- آدم های مختلف از رسانه های یکسان ، پیام های گوناگون دریافت می کنند.
4- به هر رسانه ای زاویه دید و ارزش های خاص خودش بسته شده است.
5- رسانه ها برای کسب سود بیشتر و امتیاز خواهی برنامه ریزی شده اند در این میان پنج سئوال کلیدی مطرح می شود.
در این پنج سئوال کلیدی مطرح می شود.
سئوال اول اینکه بعد از رسیدن به هر پیامی از خود بپرسیم که چه کسی این پیام را تولید کرده است ؟
سئوال دوم حال از چه تفکیک هایی استفاده کرده است ؟
از این تکنیک ها برای این بکار رفته که عکس العمل های مخاطب را جهت دهی کند یعنی مخاطب را ناخود آگاه در موضع جهت گیری قرار دهد تا مخاطب متوجه اصل فرایند ذهنی که در حال اتفاق افتاده است قرار نگیرد.
سئوال سومی که مطرح است این است که چگونه است که آدم های متفاوت برداشت های متفاوت از مخاطب در دریافت پیام دارند.
اگر ذهن مخاطب دارای زاویه های خاصی باشد خیلی باشد از مسائل را در ارتباط با دغدغه ذهنی خود می نگرد و قضاوت می کند این سئوال کمک می کند تا نتد منصفانه تری به پیام مد نظر داشته باشد.
سئوال چهارم این است که چه شیوه ای از زندگی ، چه ارزش ها و چه زاویه دیدی در پیام در حال القا و یا تمسخر قرار می گیرد؟
سئوال پنجم از مخاطب باید پرسید چرا این پیام ارسال شده است؟
مثلا آیا این شبکه اجتماعی برای سر گرمی ساخته شده است؟آیا این بازی رایانه ای فقط برای تفریح و وقت گذرانی تهیه شده است؟ آیا این مقابله برای روشنگری مخاطبین نوشته شده است؟انگیزه تولید این پیام چیست؟مجموعه این مطالب را می توان یک کلیات از موضوعات ابتدایی سواد رسانه ای دانست.
امضا:شوق پرواز