بیست و سوم رمضان (22 مرداد 1391) در مسجد بازار تهران غوغایی از شور و شعور روحانی بر پا بود. مرشدی سپید مو از فراز منبر ضجه می زد که" هیچ نمی خواهم؛ فقه و اصول و عرفان و اخلاق به کنار، من نوحه گر و روضه خوانم. مرجعیت به کنار من به هیچ کدام از این عناوین امید ندارم جز نو کریِ سرای این خاندان. همگان باید می فهمیدند که امسال، سال آخر عمر با برکت استاد اخلاق حضرت آیت الله العظمی مجتبی تهرانی رحمت الله علیه است . خداوند ایشان را با اولیایش محشور فرماید که ولایت را عاشقانه دریافته بود............
امام علی علیه السلام فرمودند: الفقیه کل الفقیه من لم یقنط الناس من رحمه الله و لم یویسهم من روح الله و لم یومنهم من مکر الله؛
فقیه حقیقی کسی است که مردم را از رحمت خدا ناامید نسازد و از تفضلات او مایوس شان نکند و از مکر الهی ایمن شان نگرداند. (نهج البلاغه حکمت 90)
شیوه اختصاصی حضرت آیت الله العظمی مجتبی تهرانی رحمت الله علیه در تربیت نفوس دارای مزایای مهم زیر بود:
اخلاق مداری:
مکتب اخلاقی آیت الله مجتبی تهرانی نه از جنس معراج السعاده و جامع السعادات بود و نه از جنس نصیحت های معمول . در هنگام طرح مباحث اخلاقی مبانی عقلانی و کاربردی بودن را مد نظر داشت . از این رو بود که تقدم اخلاق بر همه امور در صدر آموزه های او قرار گرفت. جوانانی که در درس او حضور مستمر داشتند می دانستند که او اخلاق مضاف را هرگز باور نکرد و از اصطلاحاتی چون تقوای سیاسی و ... متنفر بود او یکپارچه بودن روح و رفتار انسان را باور داشت و معتقد بود تعدد چهره های بیرونی ریشه در سرگشتگی درونی دارد.
امید آفرینی:
او همواره از رحمت خداوند و آمرزش پذیری او سخن می گفت . هر سال در شب های احیا سوگند می خورد که یقین دارد توبه گزاران آمرزیدگانند و راه آمرزش را قدم به قدم آموزش می داد .چنان محکم سخن می گفت که حاجت خواهان در اجابت تردید نداشتند.
مردم داری :
در میان علما کمتر کسی با عوام سخن می گوید و در میان عوام کمتر کسی به سراغ علمای اعلام می رود. در میان علمای تهرانی کمتر کسی مانند آیت الله حاج آقا مجتبی تهرانی (شهید کلهری) تلاش کرد تا در نسل های دهه 30 تا 60 جنبشی اخلاقی - اسلامی خلق نماید. هر روز صبح زود دو درس کوتاه و پر مایه در مدرسه مروی ، هر روز ظهر و عصر نماز جماعت در مسجد جامع بازار ، هر چهار شنبه یک درس اخلاق ، هر ماه رمضان سی شب منبر، هر ماه محرم یک دهه منبر. او در میان مردم زیست ، رنج مردم را چشید و بربلندای دست تهرانی ها به بهشت برین خواهد شتافت .
درس محوری :
نمی توان از ایشان به عنوان یک منبری واعظ یاد کرد . سبک دائمی ایشان القای درس بود نه خطابه . از این رو شنوندگان و شاگردانِ بسیاری همواره دست به قلم ،خوشه چین معارف بلند الهی از زبان ایشان بودند.
زمانه شناسی :
آیت الله بسیار زمانه شناس بود . نزدیکان می دانند تا چه حد جریانات سیاسی روز را رصد می کرد و از خاتمی تا احمدی چه هشدارها که نداده بود . چه نهیب ها که نزده بود و در حسرت فهم درست، چه جفاها ها که نکشیده بود.در زمان خاتمی نگران غیرت دینی بود و در دوره بعد معرفت دینی را در خطر می دید . به دیداری و درودی دریافت که صداقت در جبین برخی نو رسیدگان یافت می نشود و بسیار زود هنگام هشدار داد که نو ظهوریان با نائب کاری ندارند و خود را متصل به مناب می پندارند.
گفتار درمانی :
زبان آیت الله آمیزه ای از زبان کاسب و کارگر تا دانشجو و ملا بود. کلمات را به خوبی می شناخت و از کاربرد اصطلاحات روز - با رعایت ظرافت - ابایی نداشت. چه بسیار می گفت که بیشترین تلاش را برای ساده کردن و همه فهم کردن مفاهیم بلند عرفانی کرده است . در میان همگنان از همه منظم تر سخن می گفت . بسیار دقیق از جریان اصلی گفتار به حاشیه ای مناسب می رفت و با ظرافت تمام حاشیه و متن سخن را دوباره پیوند می زد . در یکی از عالی ترین فراز های رمضانی از آداب میهمان نوازی شروع کرد و بعد امیدوارانه از خدای کریم خواست که با همین آداب از میهمانان خود پذیرایی کند.
متن سالاری:
اخلاق را چون فقه براساس متون روایی درس می گفت و باور داشت که معضلات روایات معرفتی از احادیث فقهی کمتر نیست . همین متن محوری عامل مهمی در اعتدال معارف بیان شده توسط استاد بود. دیدن مجموعه روایات یک باب اخلاقی، روشن کردن نسبت آن با آیات الهی و معرفی غرر آیات و روایات هر باب در پیوند با یکدیگر از شگردهای معنا شناختی استاد بود که گاه انسان را تا بدانجا به شعف وا می داشت که ندای درونی یافتم ، یافتم از نهاد بر می خاست.
رسانه آگاهی:
از همان سال 59 که برادر عزیز سید محمد جعفری هر هفته با دوربین سپاه و جهاد از جلسات ایشان تصویر برداری می کرد تا کنون اغلب دروس ضبط شده است اما جز مقطع کوتاهی اجازه پخش آن ها داده نشد . آیت الله معتقد بود و تا پایان نیز بر همین اعتقاد ماند که برنامه قبلی و بعدی است که جایگاه یک برنامه را در کل برنامه ها مشخص می کند و نمی توان از برنامه ای مذهبی سخن گفت که قبل و بعدش برنامه های نا مرتبط دیگر پخش می شود.او ناگفته خصلت موزاییکی فرهنگ تلویزیونی را شناخته بود و تفاوت میان درک محضر و حظ بصر را بیاد می آورد.
ان شاء الله 30 سال درسهای اخلاق ایشان - که همگی ضبط ویدئویی شده است - از طریق صدا و سیما در ساعات و قالب های مناسبی در اختیار شیفتگان معارف عرفانی و اخلاقی قرار گیرد تا نصاب دانش دینی قدر شناخته شود و هر کم توانی نتواند به نمایندگی از دین به گزافه سخن گوید.
آشنایی اجمالی با زندگی پر برکت حضرت آیت الله العظمی حاج آقا مجتبی تهرانی قدس سره الشریف
حضرت استاد در سال 1316 ه.ش در خانواده ای از اهل علم، معرفت و شهادت در تهران به دنیا آمد. پدر ایشان مرحوم آیت الله میرزا عبدالعلی تهرانی، از شاگردان مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی، فقیهی مجاهد و عارفی سترگ بود که در زمان تاریک حکومت پهلوی اوّل، با همراهی و رفاقت مرحوم آیت الله شاه آبادی بزرگ، به اقامه جماعت در مسجد جامع بازار تهران مشغول بود و در امر تربیت نفوس مستعدّ و راهنمایی سالکان الی الله تعالی اهتمام ویژه داشت.
حضرت آیت الله حاج آقا مجتبی تهرانی، طبق رسم تمامی خاندان های علم و معرفت، تحصیل در علوم دینی و اشتغال به علوم حوزوی را از دوران کودکی آغاز نمود و در امر تحصیل علوم، جدّیت فوق العاده ای داشت. ایشان با هدایت و ارشاد والد بزرگوار خود، برای مدّت چهار سال به مشهد مقدّس مهاجرت کرد و در سایه الطاف حضرت علی بن موسی الرّضا علیه السلام مشغول به گذراندن سطح گردید و از محضر اساتید برجسته ای چون ادیب نیشابوری بهره برد. سپس به قم مهاجرت کرد تا در حوزه نوپای آن دیار، که به تازگی تمامی اهل علمِ جهان تشیّع را به سوی خود جذب می کرد، حضور یابد و سطوح عالی دروس حوزوی را نیز به اتمام برساند.
حضرت استاد با جدّیت و پشتکار بسیار، دروس سطح را به سرعت تمام کرد و در سنین نوجوانی به محضر علمی بزرگانی چون امام خمینی، مرحوم آیت الله العظمی بروجردی، آیت الله العظمی گلپایگانی و مرحوم علّامه طباطبایی راه یافت. در جدّیت و پشتکار معظّم له همین نکته کافی است که به فرموده خودشان، در زمانی که مشغول به دروس سطح بودند، دو مرتبه تمام وسائل الشیعه را مطالعه کردند تا برای شرکت در درس خارج آماده شوند. ایشان با نبوغ و پشتکاری که از خود نشان دادند، در جوانی به درجه رفیع اجتهاد رسیده و به زودی توانستند از نزدیکان و خصّیصین حضرت امام خمینی رحمت الله علیه قرار گیرند. مقبولیّت علمی ایشان نزد استاد خویش، به اندازه ای بود که حضرت امام به طلبه خوش فکر و جوان خود اجازه داد تا تقریرات و نوشته جات درس بیع شان را جمع آوری کرده و به صورت یک اثر مستقل منتشر نماید. ایشان در همین ایّام، کتاب مکاسب محرّمه حضرت امام خمینی رحمت الله علیه، همچنین دو جلد رسائل اصولی ایشان را تنظیم و منتشر کردند.
با آن که هنوز مدّت زیادی از استفاضه این طلبه فاضل و جوان از محضر زعیم عالم تشیّع، حضرت آیت الله العظمی بروجردی نگذشته بود، این مرجع کم نظیر رحلت کرد و بار هدایت امّت را به دوش خلف صالح خویش چون حضرت امام خمینی نهاد. حال که امر خطیر مرجعیّت متوجّه حضرت امام شده بود، ایشان شاگرد فاضل خود، یعنی حاج آقا مجتبی تهرانی را مأمور به جمع آوری فتاوا و تنظیم اوّلین نسخه از رساله عملیه و مناسک حجّ خویش گردانید که در همان ایّام به چاپ رسید و در دست رس مقّلدان قرار گرفت. حضرت استاد برای انجام این امر مهم، ضمن بهره گیری از دست نوشته های متعدّد استاد خویش، با ایشان هم بحث شد و رساله ای دقیق و علمی آماده کرد که بعدها جزو دقیق ترین رساله های منسوب به امام خمینی مطرح گردید. همه این امور در زمانی اتّفاق افتاد که هنوز کمتر از بیست و پنج سال از عمر شریف حضرت استاد می گذشت.
ایشان علاوه بر یادگیری فقه و اصول در محضر استاد بی بدیل خود، چندین سال نیز از مشرب اخلاقی و عرفانی آن عارف کامل و عالم ربّانی سیراب گردید و با دیدگاه های اجتماعی و سیاسی امام امّت به خوبی آشنا شد. این استضائه از خورشید حیات بخش امام و دیگر اولیای الهی ادامه داشت تا آن که جرقّه های بیداری اسلامیِ ملّت ایران زده شد و امام خمینی از کشور تبعید گردید. بعد از این واقعه دردناک، حضرت آیت الله تهرانی نیز سه سال بعد، به نجف رفت تا هم سیر معنوی خود را در سایه فیوضات امیر المؤمنین علیه السلام و دیگر ائمه هدی علیهم السلام تکمیل نماید و هم از تربیت استاد خویش بی بهره نماند. امّا این معیّت زیاد طول نکشید و حضرت امام به ایشان امر کردند که به ایران برگشته و در تهران حضور داشته باشند. لذا ایشان در سال 1349 به زادگاه خود بازگشت و به کارهای مهم و برزمین مانده مشغول گردید.
حضرت استاد از زمان بازگشت به تهران، تا پیروزی انقلاب شکوهمند امامت و ولایت در ایران، ضمن اقامه جماعت در مسجد جامع بازار، تدریس سطوح عالی خود را در مدارس علمیه تهران آغاز کردند و تربیت و هدایت جوانان انقلابی را به دست گرفتند. از جلسات بسیار محرمانه با برخی انقلابیون فعّال گرفته تا جلسات عمومی اخلاق که در برخی مقاطع زمانی به دلیل ممانعت حکومت جور، تعطیل می شد، همچنین حضور در بازار تهران و هدایت و رهبری مردم کوچه و بازار، از اهمّ فعّالیت های معظّم له پیش از انقلاب بود. حضور عادّی حضرت استاد در تهران و فعالیّت های مخفی ایشان در راهنمایی و رهبری مجاهدان انقلابی، آن قدر مفید و مؤثّر بود هنوز هم برکات آن در میان اهالی تهران، باقی و جاری است، که بعد از مدّتها سرّ تأکیدهای حضرت امام مبنی بر مراجعت ایشان به تهران را روشن ساخت. عنایت ویژة حضرت امام به تهران موجب گردید که حضرت استاد، تا امروز در عاصمه جهان تشیّع بماند و نعمتی بی بدیل برای اهل این دیار باشد.
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و با آغاز ولایت و زعامت حضرت روح الله، همچنین با توجّه به سوابق درخشان و مراودات حضرت استاد با امام امّت، انتظار می رفت که ایشان یکی از مسؤولین نظام اسلامی شده و گوشه ای از بار این انقلاب را به دوش بکشند. امّا بنا به فرموده خودشان، ایشان با دعا به درگاه خدای متعال و توسّل به حضرات معصومین علیهم السلام، خود را از قبول مسؤولیت های آشکار کنار کشیدند و با حضور در صحنه نیروسازی برای انقلاب، همچنان به صورت گمنام و مؤثّر به تربیت نیروهای جوان و کارآمد برای انقلاب اسلامی پرداختند.
لذا جلسات درس خارج ایشان مملوّ از طلّاب سطوح عالی بود که برای انجام وظیفه به تهران آمده بودند و از فضای علمی قم فاصله داشتند. این جلسات آن قدر مفید و کم نظیر بود که بسیاری از فضلا را به خود جذب کرد و حسرت دوری از فضای علمی قم را به رضایت و شکرگزاری شرکت در این جلسات علمی تبدیل نمود. بدیهی است که درس خارجِ فقیه متتبّعی که به فرموده خویش، بیش از سی مرتبه کتب اربعه را مرور کرده و اغلب عبارات آن را در ذهن حاضر دارد، پُر از نکات دقیق و بدیعی خواهد بود که کمتر نصیب اهل علم شده است.
از طرفی دیگر، جلسات عمومی اخلاق و معارف اسلامی که قبل از انقلاب نیز برپا بود و از سال 1356 به طور منظّم و هفتگی دائر می گردید، مأمن بی نظیری برای بسیجیان مخلص حضرت روح الله و سکّوی پرشی برای دلدادگان و حیات یافتگان انقلاب اسلامی بود که تازه از زیر یوق جهالت ستم شاهی رهایی یافته و به نور حکومت الهی منوّر گشته بودند و بی صبرانه و مشتاقانه به دنبال معارف عمیق اسلام بودند.
این استاد بی بدیل اخلاق همان گونه که آرزو داشت در آستانه اربعین حسینی به دیدار معبود خویش نایل آمد و رهبر عظیم الشأن انقلاب اسلامی حضرت آیت الله العظمی خامنه ای مد ظله العالی بر پیکر مطهر ایشان اقامه نماز نمودند و سپس با تشییع با شکوهی در آستان مقدس حضرت عبد العظیم حسنی علیه السلام به خاک سپرده شد.